در کانال یوتیوب ما سابسکرایب کنید!
عطار نیشابوری
عطار » دیوان اشعار » غزلیات »
غزل شماره ۴۹۵ عطار نیشابوری
هر شبی عشقت جگر میسوزدم
همچو شمعی تا سحر میسوزدم
بی پر و بال توام تا عشق تو
گاه بال و گاه پر میسوزدم
چون کنم در روی چون ماهت نظر
کز فروغ تو نظر میسوزدم
چند دارم دیده بر راه امید
کز نظر کردن بصر میسوزدم
بی جگر خوردن دمی در من نگر
کز جگر خوردن جگر میسوزدم
گفت با من ساز تا کم سوزمت
گر نمیسازم بتر میسوزدم
سرد و گرمم مینسازد بی تو زانک
سوز عشقت خشک و تر میسوزدم
تا بخواهم سوختن یکبارگی
هر دم از نوعی دگر میسوزدم
تا قدم از سر گرفتم در رهش
از قدم تا فرق سر میسوزدم
تن زن ای عطار و عود عشق سوز
تا به خلوتگاه بر میسوزدم
- هر شبی عشقت جگر میسوزدم
- بی پر و بال توام تا عشق تو
- چون کنم در روی چون ماهت نظر
- چند دارم دیده بر راه امید
- بی جگر خوردن دمی در من نگر
- گفت با من ساز تا کم سوزمت
- سرد و گرمم مینسازد بی تو زانک
- تا بخواهم سوختن یکبارگی
- تا قدم از سر گرفتم در رهش
- تن زن ای عطار و عود عشق سوز
- همچو شمعی تا سحر میسوزدم
- گاه بال و گاه پر میسوزدم
- کز فروغ تو نظر میسوزدم
- کز نظر کردن بصر میسوزدم
- کز جگر خوردن جگر میسوزدم
- گر نمیسازم بتر میسوزدم
- سوز عشقت خشک و تر میسوزدم
- هر دم از نوعی دگر میسوزدم
- از قدم تا فرق سر میسوزدم
- تا به خلوتگاه بر میسوزدم