ملکه برومند و جواد بدیع زاده
من مال تو، تو مال من
- من مال تو، تو مال من
- کمپانی: صفحات سودوا
- ویولن: ابوالحسنخان صبا
- تاریخ ضبط: دی ماه سال ۱۳۱۷
ترانه من مال تو، تو مال من از ملکه برومند و جواد بدیع زاده
ترانه من مال تو، تو مال من
صفحه اول و دوم کامل
صفحات سودوا
ویولن: ابوالحسنخان صبا
پیانو: مرتضیخان محجوبی
شعر: فرصت شیرازی
تاریخ ضبط: دی ماه سال ۱۳۱۷
شماره صفحه: ۱۲۹۴
از دیگر صفحات بهیاد ماندنی دوصدایی که در سال ۱۳۱۷ در سفر به شام به ضبط رسید.
درود خدمت تمام همراهان صفحه مهربان و سپاسفراوان از لطف همیشگی شما عزیزان، پوزش بابت عدم فعالیت بنده کوچک در ماههای اخیر، فعالیت صفحه مهربان مجدد ادامه پیدا کرده و نیز صفحه دوم مهربان فعالیت خود را از ماهآینده شروع خواهد کرد، پیروز باشید.
زندهیاد ملکه برومند، بازیگر و از خوانندگان برجسته دوران خودش بود. بانو برومند از شاگردان استاد ابوالحسن صبا بود که به مدت شش سال تحت آموزشهای ابوالحسن صبا قرار گرفت و ردیف، ترانهخوانی و آواز را از او آموخت. در صفحات ایشان نامشان بصورت م.ب ثبت گردیده و بیشتر صفحات ایشان به همراهی زندهیادان ویولن ابوالحسن صبا و پیانو مرتضی محجوبی میباشد. برومند در سال ۱۳۲۳، از طریق صبا با جامعهٔ باربد آشنا شد. او تحت نظر اسماعیل مهرتاش به اجرای نمایشهای موزیکال پرداخت و همین امر باعث شهرت بیشتر وی شد. کنسرتهای انجمن موسیقی ملی به خوانندگی ملکه برومند در ۸ مهر ۱۳۲۷ و ۱۵ خرداد ۱۳۲۸ ه.ش نیز برگزار شد. در این برنامهها او قطعههای «شکایت نی» و «ناامید» اثر علینقی وزیری و «می ناب» از ساختههای روحالله خالقی را اجرا کرد. ملکه برومند پس از ازدواج با عباس حکمتشعار که از هنرمندان تئاتر و موسیقی بود، به «ملکه حکمتشعار» نیز شهرت یافت. او در سال ۱۳۳۰ ه.ش در چند برنامهٔ رادیویی نیز به اجرای آواز پرداخت. وی پس از جدایی از همسر اولش با علیاصغر نیکزاد (مینیاتوریست) ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام هومان نیکزاد شد. برومند پس از درگذشت ابوالحسن صبا در ۲۹ آذر ۱۳۳۶ ه. ش، خوانندگی را رها کرد و دیگر نخواند.
━━━━━━━━━━━━━━
ویدیوهای مرتبط:
• رضاقلیخان نوروزی – شور سلمک همراه با…
• بانو نوا – بیخبر
• ملکه برومند – ز دست محبوب
━━━━━━━━━━━━━━
شعر:
برده است، که؟ یاری، چه؟ دل، از دست که؟ از دست من
خود دادیاش؟ نی، پس چه شد؟ بربود، چون؟ با مکر و فن
کارش چه باشد؟ دلبری، دل از کسی برده؟ بلی
از چند کس؟ از یک جهان، از چه قبیل؟ از مرد و زن
جان میستاند چشم او؟ آری، چه گه؟ گاه نگه
دل میکشاند زلف او؟ آری، چگونه؟ چون رسن
تندی کند؟ آری، کجا؟ هرجا که باشد عاشقی
شور افکند؟ آری، چه گه؟ هرگه که میگوید سخن
شیرین بود لعلش؟ بلی، بوسی تو او را؟ کی توان
در حسرتش چون میکنی؟ جان میکنم چون کوهکن
در دل چه داری؟ عقدهها، از چه؟ از آن زلف سیه
هرگز گشاید عقدهات؟ آری چو بگشاید دهن
خواهی کشی او را به بر؟ آری، چسان؟ همچون قبا
از شوق آن چون میکنی؟ پاره کنم، چه؟ پیرهن
عاشق تویی؟ آری منم، بر که؟ به یک عاشقکشی
سودا چه داری؟ عاشقی، سودت چه شد؟ رنج است و محن
من مال تو، تو مال من
من مال تو، تو مال من