اتاق قدیمی
گفتگو با بانو دلکش، مهدی خالدی و عبدالعلی وزیری
- سالروز تاسیس رادیو ایران
- پخش از: رادیو ایران
- ترانه به کنارم بنشین و فریاد از این دل
گفتگو با بانو دلکش، مهدی خالدی و عبدالعلی وزیری
اتاق قدیمی | ادیبان و هنرمندان – گفتگو با زندهیادان بانو دلکش، مهدی خالدی و عبدالعلی وزیری
برنامه یادبود و سالروز تاسیس رادیو ایران و صدای ایران
با حضور: دلکش، مهدی خالدی، عبدالعلی وزیری، عبدالله فاطمی متخلص به الفت، ادیب خوانساری، بهرام سیر و دیگران عزیزان
پخش از: رادیو ایران
عصمت باقرپور بابلی (۳ اسفند ۱۳۰۳ – ۱۱ شهریور ۱۳۸۳) که با نام دلکَش شناخته میشود، خواننده ایرانی ژانرهای موسیقی سنتی، فولکلور و پاپ بود. از او با عناوینی چون «زن حنجره طلایی» و «آتش کاروان هنر» یاد میشود. از او بعنوان بانوی آواز ایران یاد میشود. نام هنری دلکش را روح الله خالقی برایش برگزید که نام گوشه ای در دستگاه ماهور است. زنده یاد بانو دلکش در مصاحبهای با شاهرخ گلستان در سال 1377 خورشیدی در لندن گفت:
” من در 12 سالگی پدرم را از دست دادم و مادرم به تنهایی قادر به نگهداری اعضای خانواده بزرگ ما نبود؛ لذا قرار شد مرا به نزد یکی از خواهرانم که در طهران زندگی می کرد، بفرستد. روزی مادرم مختصر غذایی مرکب از مقداری نان و هلو و انجیر در بقچه ای پیچید و به من داد و مرا به دست یکی از رانندگان آشنا که با کامیون خود عازم طهران بود، سپرد. خواهرم در سرچشمه زندگی میکرد؛ در آن زمان (1315خورشیدی) من سواد نداشتم، خواهرم مرا به دبستانی که در خیابان ناصر خسرو بود، برد و ثبت نام کرد، من مسن ترین دانش آموز کلاس بودم.
تا کلاس پنجم ابتدایی درس خود را ادامه دادم؛ در این کلاس بود که سرنوشت زندگی من رقم خورد: روزی معلم موسیقی نام مرا صدا کرد و به من گفت: باقرپور تو صدای بسیار زیبا و رسایی داری، و سرودها را یک نت بالاتر از بقیه شاگردها می خوانی؛ دوست داری ترا به رادیو ببرم تا در آن جا آواز بخوانی؟ من نمیدانستم رادیو چیست و کجا است. بالاخره روزی مرا به اداره موسیقی کشور که در میدان بهارستان بود، برد و مرا به روح الله خالقی معرفی کرد و توضیح داد که این دختر صدای خوبی دارد.
استاد خالقی از من خواست که آوازی برای او بخوانم، و من هم یکی از سرودهایی که در کلاس آموخته بودم. خواندم که مورد قبول و توجه قرار گرفت و قرار شد که در آن مدرسه، تحت نظر یکی از معلمان به یادگیری موسیقی بپردازم.) نام معلم دلکش،عبدالعلی وزیری پسر عم استاد کلنل علی نقی وزیری بود که آوازی بسیار دلنشین داشت و تار را به استادی می نواخت.
دلکش می گوید: ( اولین دستگاهی را که استاد به من آموخت، سه گاه بود که من در عرض چند ماه توانستم همه گوشههای این دستگاه را به خوبی و به طور کامل فراگیرم و آنگاه به بقیه دستگاهها و ردیفها پرداختم و موفق شدم همه ردیفهای موسیقی ایرانی را طی دو سه سال به اتمام برسانم. “
دلکش خود را مدیون عبدالعلی وزیری میدانست و همواره از او به نیکی یاد می کرد. او نزد علی اکبر شهنازی و ابوالحسن صبا نیز بسیار بهره برد. صبا موجبات آشنایی دلکش با یکی از برجسته ترین شاگردان خود، مهدی خالدی را فراهم کرد.
این آشنایی درسال 24 موجب استخدام دلکش در رادیو شد و 7سال بعد (سال 31) با خالدی قطع همکاری کرد. این دوره 7 ساله که راه را برای دلکش و خالدی به جرگه برترین های موسیقی گشود، بدون تردید از درخشانترین دوران موسیقی معاصر محسوب میشود.
دلکش 2 بار ازدواج كرد. بار اول با شاپور یاسمی و بار دوم با داریوش فزونمایه که از همسر دومش صاحب فرزند پسری بنام سهیل شد. ازدواج با شاپور یاسمی فرزند رشید یاسمی، ادیب مشهور و برادر سیامک یاسمی، سینماگر و فیلمساز دهه های 30-40 دلکش را به سینما نیز کشاند و درمجموع در 10 فیلم ظاهر شد. فیلمهایی که سرگرم کننده بودند اما در ردیف آثار تاثیرگذار سینمای ایران قرار نمیگیرند. او به همراه بنان و قمرالملوک در فیلمی بنام مادر نیز بازی کرد.
بیشک دلکش بعد از قمر برترین و تاثیرگزارترین خواننده زن ایرانی در قرن اخیرست و همواره مورد ستایش دیگر بزرگان موسیقی ایران و همکاران و هم دوره هایش بود. استاد بنان که چند آثار مشترک با دلکش اجرا کرده، در مصاحبهای از او بعنوان خواننده زنِ درجه 1 دوران خود یاد میکند.
محمودی خوانساری بر این باور بود که بسیاری از خوانندگان مرد باید بنشینند و با گوش سپردن به آواز دلکش راه و رسم صحیح خواندن را بیاموزند.
بانو هایده نیز در جایی گفته بود: من خواندن درست آواز و تصنیف را در واقع از رادیو با شنیدن صدای دلکش آموختم.
دلکش با آهنگسازانی چون تجویدی و پرویز یاحقی آهنگهای بسیاری اجرا کرده که متجاوز از 400 اثر است.
او 11 شهریور 83 در آستانه 80 سالگی در بیمارستان مهر تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج در کنار استادش عبدالعلی وزیری، بنان، قوامی و بدیعی به خاک سپرده شد.
بر سنگ مزارش نوشته: در اینجا آتش کاروان هنر، دلکش آرمیده است. روحش شاد و نامش جاویدان. دلکش به دلایلی پس از قطع همکاری با مهدی خالدی، با علی تجویدی همکاری مستمر داشت و در آخر با ساختههای پرویز یاحقی به اوج قله شهرت و ثروت صعود کرد. دلکش که از او به عنوان ملکه ترانه های ايرانی هم ياد میشود، اگر چه قبلِ انقلاب زندگی پرجنب و جوش و مرفهی داشت، اما پس از انقلاب به گونه ای ناخواسته به انزوا رانده شد و برای گذران زندگی تنها به ميهمانیهای خاص راه می يافت. 3 سال پيش از مرگش به همت دوستانش چند کنسرت در اروپا و آمريکا برپا کرد و در آغاز هر کنسرت با دوست داران خود اين طور سخن گفت:
سلام عرض می کنم به تمام هموطنانم، امشب شب خاطرات است. شبی که با آهنگهای من تجديد خاطرات میکنيد. من با شماها جوان بودم و با شماها پير شدم و افتخار می کنم که امشب در جمع شما هستم!
عبدالعلی وزیری (زادهٔ ۱۲۸۶ – درگذشتهٔ ۳ تیر ۱۳۶۸) خوانندهٔ موسیقی اصیل ایرانی و پسرعموی علینقی وزیری بود. او از سال ۱۳۲۲ همکاری با رادیو ایران را آغاز کرد و اولین خوانندهٔ مرد برنامهٔ گلها بود. “عبدالعلی وزیری”، نخستین خواننده ی انجمنِ موسیقی ملی نیز بود.
عبدالعلی وزیری معروف به کاشف و پرورنده صداهای ناب بوده و آنها را به رادیو هدیه کرده است. نخستین صدا از آن غلامحسین بنان بود که با او دوستی داشت. او را به اداره موسیقی کشور برد و به خالقی معرفی کرد. خالقی نیر کلنل را در جریان گذاشت و هر دو مجذوب صدای بنان شدند. در نتیجه بنان از اداره کل غله و نان به اداره رادیو منتقل شد و کلنل مفسر تازه نفسی برای آثار خود پیدا کرد.
دومین صدا از آن دختر جوانی بود که از بابل آمده و معلم موسیقی مدرسه، آن را کشف کرده بود. این دختر را نیز به اداره موسیقی کشور برد و به خالقی معرفی کرد و خالقی پرورش صدای او را به عبدالعلی وزیری سپرد و این همان خواننده ای است که بعدها خالقی نام دلکش را بر او نهاد و به سرعت از شهرگان آفاق موسیقی ایران شد.
چندی بعد که یکی از شاگردان “وزیری” صدای بانو “روح انگیز” را کشف کرد، نیاز اوليه او به صداهای سازگار برآورده شد. “عبد العلی” اگرچه در تارنوازی نیز پیشرفت کرد و به قولِ استادِ فقید “خالقی” سازش رنگ ساز استاد را داشته ولی نیازِ مبرمِ مدرسه موسیقی به خواننده، زمان و توان او را در راه آوازخوانی به کار گرفت. تا پیش از پرورده شدن “عبدالعلی”، “علینقی وزیری” آفریده های آوازی خود را شخصاً می خواند. او صدایی پخته در مايه باریتون داشت و چند سالی در برلن به فراگیری آوازخوانی پرداخته بود. ولی پای “عبدالعلی” که به میان آمد، “وزیری” این کار را بر عهده او گذاشت.
“خالقی” بر این باور بود که هیچ صدایی، حتی صدای خود استاد، نمی توانست به خوبی صدای “عبدالعلی” با اجرای آثار نوآورانه سازگاری نشان دهد. شنوندگانی که صدای او را می پسندیدند، بهتر می توانستند با آهنگ های نوآورانه ی “وزیری” کنار بیایند. در میان این آهنگ ها، تعدادی، با اجرای “عبدالعلی” با استقبال بسیار روبه رو شد. از جمله «خریدار تو» بر روی شعری از سعدی، «گوشه نشین» و «نیمه شب» بر روی غزلیاتی از حافظ و «غمگین» در پیوند با شعری از رودکی.
با برکناری “کلنل وزیری” از ریاستِ هنرستان موسیقی، “عبدالعلی وزیری” از نظر هنری آواره شد. شش سالی از ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ کارهایی غیر از موسیقی انجام داد. دوسالی در بانک سپه، دوسالی دیگر در بانک ملی و دو سه سالی را نیز در بنگاه راه آهن دولتی، مشغول به کار شد و سرانجام در سال ۱۳۲۰ با بازگشت وزیری به هنرستان، “عبدالعلی” نیز به پایگاه مألوف خود بازگشت ولی این دوره نیز چندان به درازا نپایید. نکته ی دیگر در زندگی هنری “عبدالعلی وزیری” همکاری او از سال ۱۳۲۲ با رادیو ایران است تا آغاز برنامه گلها، آنگونه که آرشیوِ برنامه نشان می دهد او نخستین خواننده مردی است که در اولین برنامه گلها در نوروز سال ۱۳۳۵ آواز خوانده است.
شادروان خالقى در کتاب سرگذشت موسیقی ایران صداى عبدالعلى وزیرى را بسیار ستوده و گفته است: صوت هدیه اى است، خداداد و عبدالعلی هم از بندگان طرف توجه و مهر خداوند بوده است. با تعلیمات استادانه کلنل وزیرى صدایش لطف خاصى پیدا کرد که براى خواندن آهنگ هایى که به سبک موسیقى وزیرى ساخته شده باشد منحصر به فرد است. تاکنون هیچ خواننده اى نتوانسته است آهنگ هاى مشکل کلنل را به خوبى او بخواند.
عبدالعلى آهنگهاى کلنل را خوب میفهمید و چون از آغاز کار خوانندگى با استاد مانوس بود و روش خواندن خود او را هم دیده بود و تحت تعلیم مستقیم او بود، به سبک کلنل علاقمند و دلبسته شد و بهتر از دیگران توانست از عهده خواندن ساخته هاى او برآید. عبدالعلى با صداى مطبوع گرمى که داشت، بزودى بر رونق کار ارکستر مدرسه موسیقى افزود.
شنوندگانى که صداى او را مى پسندیدند راحت تر آهنگ هاى نوآورانه کلنل را به دل پذیرفتند. سامان گرفتن کار آوازخوانى سبب شد که عبدالعلى که تار را در سایه قرار داده بود، از نو با پشتکار به سراغ آن برود و علاوه بر تار حتى به نواختن تارباس در ارکستر مدرسه مشغول شود.
مهدی خالدی (زاده ۶ مرداد ۱۲۹۸ تهران – درگذشته ۹ آذرماه ۱۳۶۹) موسیقی دان، آهنگساز و نوازنده اهل ایران بود. مهدی خالدی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران زاده شد. شاید نخستین شانس او در آن بوده که پدرش که خود دستی در سه تار داشت ، از دوستان نزدیک ابوالحسن صبا به شمار میرفت.
پدر، او را در سال ۱۳۱۴ ، در شانزده سالگی، نزد صبا برد و از او خواست که پسر را سه تار بیاموزد. صبا ولی با دیدن انگشتان لاغر و بلند پسر گفته است که ویولن نوازی برای او مناسبتر است. مهدی خالدی به این ترتیب به مدت سه سال نزد صبا ردیفهای سه گانه ویولن را فرا گرفت و به توصیه او در سال ۱۳۱۹ ، سال گشایش رادیو ایران، به آن سازمان پیوست. خالدی تا سالهای پیش از انقلاب، هم از تکنوازان برجسته ویولن در رادیو به شمار میآمد و هم از آهنگسازان خلاق و مبتکر.
نوآوریهایی که خالدی در آفریدههای خود به کار گرفته نه تنها او را، بلکه، “دلکش”، خواننده تازه پای به میدان نهاده را نیز با شتاب به شهرت و محبوبیت رساند.
مهدی خالدی به مدت سه سال نزد صبا ردیفهای سه گانه ویولن را فرا گرفت حاصل همکاری این دو، بیشمار ترانههای برانگیزانندهای است که تفاوتهای بسیار با تصنیفهای قدیمی و شباهتهای چشمگیر با ترانههای امروزی دارد.
سر آغاز شهرت این دو، شاید ترانهای باشد به نام “نشاط” که نام فرزند خالدی نیز هست و با شعری از اسماعیل نواب صفا پیوند خورده است. نواب صفا میگوید: “چون شعر در روزهای پیش از نوروز ساخته شده و با جمله “آمد نوبهار” آغاز میشد و به همین نام نیز شهرت یافته، سی سال تمام در آغاز هر سال نو از رادیو پخش میشده است.”
ریتم نشاطآور و بهارانهای که خالدی برای این ترانه برگزیده، تا آن زمان در موسیقی سنتی ایران سابقه نداشته است. پرویز یاحقی، نظر را از اینها نیز فراتر میبرد و میگوید که در آینده نیز ” اثری به این زیبایی” خلق نخواهد شد.
مهدی خالدی در همان آغاز کار هنری، در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۶ ، دو بار برای ضبط آهنگهای خود بر روی صفحه همراه با هنرمندانی چون جواد بدیع زاده، علی زاهدی، نصرالله زرین پنجه، یوسف کاموسی و کشف بزرگ رادیو، دلکش، به هندوستان سفر کرد. حاصل این سفرها چهل صفحه گرامافون از نواختهها و ترانههای اولیه خالدی است که در واقع نخستین معرف او به عنوان آهنگساز به شمار میرود.
مهدی خالدی در نواختن ویولن سبکی ویژه داشت. در واقع پس از حسین یاحقی و ابوالحسن صبا، سومین سبک شاخص ویولن نوازی ایرانی را پدید آورد که پس از او نیز از سوی دیگران پیروی میشد و هنوز نیز سبک مورد پسند و عمل برخی از نوازندگان است.
در این سبک، آرشه بیش از پنجه مورد توجه قرار میگیرد. ظرافت آرشهکشی در کار خالدی کمنظیر بود. شنونده به سختی میتوانست لحظات تعویض آرشهها و قطع و وصلها را دریابد. او با هرگونه “بندبازی” و “آکروبات”- که در دوره او مد روز نیز شده بود- مخالف بود و میکوشید هماهنگ با کیفیت عرفانی موسیقی ملی، جوهر آرامبخش و اندیشهبرانگیز آن را با ایجاد تعادل میان آرشه و پنجه، به شنونده منتقل سازد.
ترانههای خالدی نیز چون نواختههای او از ابتکار و ویژگی برخوردار است. او برای ترانه (تصنیف)، در اجرای موسیقی ملی اهمیت بسیار قائل بود و به همین جهت جای عرضه آن را گسترش داد. ترتیب قدیمی “پیش درآمد- آواز- چهارمضراب- تصنیف” را به صورت “تصنیف- آواز- چهارمضراب- تصنیف” درآورد. خالدی با این ابتکار، کوشید از ملال ناشی از تکرارهای سنتی بکاهد و توجه نسل جوانتر را نیز به سوی موسیقی ملی بکشاند.
تصنیفهای او بدین ترتیب از پوسته زنگار خورده قدیمی خود به در میآمد، در پیوند با شعرهای تازهتر، حال و هوای امروزی پیدا میکرد و در پوشش سازآراییهای جذاب، با ارکسترهای بزرگ، اجرا میشد.
مهدی خالدی در سال ۱۳۶۳ سکته مغزی کرد و پس از آن پنجههایش دیگر قدرت نواختن را از دست داد. چند سالی بعد سرطان نیز به سراغ او آمد: سرطان حنجره از نوع درمانناپذیر و همان سرانجام او را در نهم آذر ماه سال ۱۳۶۹، در هفتاد و یک سالگی، خاموش ساخت. خاموشی او را، ولی نواختهها و ترانههای بازمانده از او جبران میکنند.
قسمت ها:
• 0:00 آغاز
• 0:11 آغاز گفتگو با دلکش، مهدی خالدی و استاد وزیری
• 0:40 شروع حرفه دلکش
• 2:55 همکاری دلکش با خالدی و اولین برنامه وی
• 6:35 ترانه دلکش با نام به کنارم بنشین شعر از شادروان رهی معیری
• 14:45 توضیحات استاد خالدی منباب شروع کار رادیو و عوامل آن و سپس خوانندگان و هنرمندان و نوازندگان و شروع کار خودشان با رادیو ایران توسط شادروان ابولحسن صبا
• 24:20 اجرای ترانه باده بده سیما بینا شعر از تسلی شیرازی که به گفته استاد خالدی همین چند بیت بیشتر از این شاعر دردسترس نیست
• 29:45 گفتگو با الفت و خواندن غزل ایشان به نام محبت
• 10:09 اجرای ترانه فریاد از این دل فغان که شب ها – کورس سرهنگزاده
• 38:52 پایان
پلی لیست:
گفتگو با زندهیاد سعید هرمزی
مستند زندهیاد ابوالحسن صبا – تلویزیون ملی ایران ۱۳۴۷
آخرین گفتگو با قمرالملوک وزیری با حضور بانو الهه و بانو شمس – رادیو ایران
گفتگو با مرتضی نیداوود
اتاق قدیمی – گفتگو تقی روحانی با مرتضی محجوبی و رهی معیری در سال ۱۳۳۹
شعر:
باده بده كه گویمت من كی ام و چكاره ام
هست ز می سرشت من مستی سرنوشت من
نیست مرا ز بیش و كم غیر دلی رهین غم
شب همه شب به می كشی آخر شب به بیهوشی
رندم و لا ابالی ام باده كشی شعار من
دیر مغان بهشت من حور بهشت یار من
وین دل خسته نیز هم نیست به اختیار من
غم نخورم ز كار كس دل ندهم به یار كس
من به جهان نه یار كس كس به جهان نه یار من
تسلی شیرزای
—————————————
Program: Old Room
Title: Interview with Delkash, Mehdi Khaledi and Abdulali Vaziri
The anniversary of the establishment of Radio Iran and Voice of Iran
Video Duration: 39 Minutes & 05 Secs
An old interview with Delash, Mehdi Khaledi and Abdulali Vaziri at Iran Radio.
گفتگو با بانو دلکش، مهدی خالدی و عبدالعلی وزیری
اتاق قدیمی | ادیبان و هنرمندان – گفتگو با زندهیادان بانو دلکش، مهدی خالدی و عبدالعلی وزیری
برنامه یادبود و سالروز تاسیس رادیو ایران و صدای ایران
با حضور: دلکش، مهدی خالدی، عبدالعلی وزیری، عبدالله فاطمی متخلص به الفت، ادیب خوانساری، بهرام سیر و دیگران عزیزان
پخش از: رادیو ایران
عصمت باقرپور بابلی (۳ اسفند ۱۳۰۳ – ۱۱ شهریور ۱۳۸۳) که با نام دلکَش شناخته میشود، خواننده ایرانی ژانرهای موسیقی سنتی، فولکلور و پاپ بود. از او با عناوینی چون «زن حنجره طلایی» و «آتش کاروان هنر» یاد میشود. از او بعنوان بانوی آواز ایران یاد میشود. نام هنری دلکش را روح الله خالقی برایش برگزید که نام گوشه ای در دستگاه ماهور است. زنده یاد بانو دلکش در مصاحبهای با شاهرخ گلستان در سال 1377 خورشیدی در لندن گفت:
” من در 12 سالگی پدرم را از دست دادم و مادرم به تنهایی قادر به نگهداری اعضای خانواده بزرگ ما نبود؛ لذا قرار شد مرا به نزد یکی از خواهرانم که در طهران زندگی می کرد، بفرستد. روزی مادرم مختصر غذایی مرکب از مقداری نان و هلو و انجیر در بقچه ای پیچید و به من داد و مرا به دست یکی از رانندگان آشنا که با کامیون خود عازم طهران بود، سپرد. خواهرم در سرچشمه زندگی میکرد؛ در آن زمان (1315خورشیدی) من سواد نداشتم، خواهرم مرا به دبستانی که در خیابان ناصر خسرو بود، برد و ثبت نام کرد، من مسن ترین دانش آموز کلاس بودم.
تا کلاس پنجم ابتدایی درس خود را ادامه دادم؛ در این کلاس بود که سرنوشت زندگی من رقم خورد: روزی معلم موسیقی نام مرا صدا کرد و به من گفت: باقرپور تو صدای بسیار زیبا و رسایی داری، و سرودها را یک نت بالاتر از بقیه شاگردها می خوانی؛ دوست داری ترا به رادیو ببرم تا در آن جا آواز بخوانی؟ من نمیدانستم رادیو چیست و کجا است. بالاخره روزی مرا به اداره موسیقی کشور که در میدان بهارستان بود، برد و مرا به روح الله خالقی معرفی کرد و توضیح داد که این دختر صدای خوبی دارد.
استاد خالقی از من خواست که آوازی برای او بخوانم، و من هم یکی از سرودهایی که در کلاس آموخته بودم. خواندم که مورد قبول و توجه قرار گرفت و قرار شد که در آن مدرسه، تحت نظر یکی از معلمان به یادگیری موسیقی بپردازم.) نام معلم دلکش،عبدالعلی وزیری پسر عم استاد کلنل علی نقی وزیری بود که آوازی بسیار دلنشین داشت و تار را به استادی می نواخت.
دلکش می گوید: ( اولین دستگاهی را که استاد به من آموخت، سه گاه بود که من در عرض چند ماه توانستم همه گوشههای این دستگاه را به خوبی و به طور کامل فراگیرم و آنگاه به بقیه دستگاهها و ردیفها پرداختم و موفق شدم همه ردیفهای موسیقی ایرانی را طی دو سه سال به اتمام برسانم. “
دلکش خود را مدیون عبدالعلی وزیری میدانست و همواره از او به نیکی یاد می کرد. او نزد علی اکبر شهنازی و ابوالحسن صبا نیز بسیار بهره برد. صبا موجبات آشنایی دلکش با یکی از برجسته ترین شاگردان خود، مهدی خالدی را فراهم کرد.
این آشنایی درسال 24 موجب استخدام دلکش در رادیو شد و 7سال بعد (سال 31) با خالدی قطع همکاری کرد. این دوره 7 ساله که راه را برای دلکش و خالدی به جرگه برترین های موسیقی گشود، بدون تردید از درخشانترین دوران موسیقی معاصر محسوب میشود.
دلکش 2 بار ازدواج كرد. بار اول با شاپور یاسمی و بار دوم با داریوش فزونمایه که از همسر دومش صاحب فرزند پسری بنام سهیل شد. ازدواج با شاپور یاسمی فرزند رشید یاسمی، ادیب مشهور و برادر سیامک یاسمی، سینماگر و فیلمساز دهه های 30-40 دلکش را به سینما نیز کشاند و درمجموع در 10 فیلم ظاهر شد. فیلمهایی که سرگرم کننده بودند اما در ردیف آثار تاثیرگذار سینمای ایران قرار نمیگیرند. او به همراه بنان و قمرالملوک در فیلمی بنام مادر نیز بازی کرد.
بیشک دلکش بعد از قمر برترین و تاثیرگزارترین خواننده زن ایرانی در قرن اخیرست و همواره مورد ستایش دیگر بزرگان موسیقی ایران و همکاران و هم دوره هایش بود. استاد بنان که چند آثار مشترک با دلکش اجرا کرده، در مصاحبهای از او بعنوان خواننده زنِ درجه 1 دوران خود یاد میکند.
محمودی خوانساری بر این باور بود که بسیاری از خوانندگان مرد باید بنشینند و با گوش سپردن به آواز دلکش راه و رسم صحیح خواندن را بیاموزند.
بانو هایده نیز در جایی گفته بود: من خواندن درست آواز و تصنیف را در واقع از رادیو با شنیدن صدای دلکش آموختم.
دلکش با آهنگسازانی چون تجویدی و پرویز یاحقی آهنگهای بسیاری اجرا کرده که متجاوز از 400 اثر است.
او 11 شهریور 83 در آستانه 80 سالگی در بیمارستان مهر تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج در کنار استادش عبدالعلی وزیری، بنان، قوامی و بدیعی به خاک سپرده شد.
بر سنگ مزارش نوشته: در اینجا آتش کاروان هنر، دلکش آرمیده است. روحش شاد و نامش جاویدان. دلکش به دلایلی پس از قطع همکاری با مهدی خالدی، با علی تجویدی همکاری مستمر داشت و در آخر با ساختههای پرویز یاحقی به اوج قله شهرت و ثروت صعود کرد. دلکش که از او به عنوان ملکه ترانه های ايرانی هم ياد میشود، اگر چه قبلِ انقلاب زندگی پرجنب و جوش و مرفهی داشت، اما پس از انقلاب به گونه ای ناخواسته به انزوا رانده شد و برای گذران زندگی تنها به ميهمانیهای خاص راه می يافت. 3 سال پيش از مرگش به همت دوستانش چند کنسرت در اروپا و آمريکا برپا کرد و در آغاز هر کنسرت با دوست داران خود اين طور سخن گفت:
سلام عرض می کنم به تمام هموطنانم، امشب شب خاطرات است. شبی که با آهنگهای من تجديد خاطرات میکنيد. من با شماها جوان بودم و با شماها پير شدم و افتخار می کنم که امشب در جمع شما هستم!
عبدالعلی وزیری (زادهٔ ۱۲۸۶ – درگذشتهٔ ۳ تیر ۱۳۶۸) خوانندهٔ موسیقی اصیل ایرانی و پسرعموی علینقی وزیری بود. او از سال ۱۳۲۲ همکاری با رادیو ایران را آغاز کرد و اولین خوانندهٔ مرد برنامهٔ گلها بود. “عبدالعلی وزیری”، نخستین خواننده ی انجمنِ موسیقی ملی نیز بود.
عبدالعلی وزیری معروف به کاشف و پرورنده صداهای ناب بوده و آنها را به رادیو هدیه کرده است. نخستین صدا از آن غلامحسین بنان بود که با او دوستی داشت. او را به اداره موسیقی کشور برد و به خالقی معرفی کرد. خالقی نیر کلنل را در جریان گذاشت و هر دو مجذوب صدای بنان شدند. در نتیجه بنان از اداره کل غله و نان به اداره رادیو منتقل شد و کلنل مفسر تازه نفسی برای آثار خود پیدا کرد.
دومین صدا از آن دختر جوانی بود که از بابل آمده و معلم موسیقی مدرسه، آن را کشف کرده بود. این دختر را نیز به اداره موسیقی کشور برد و به خالقی معرفی کرد و خالقی پرورش صدای او را به عبدالعلی وزیری سپرد و این همان خواننده ای است که بعدها خالقی نام دلکش را بر او نهاد و به سرعت از شهرگان آفاق موسیقی ایران شد.
چندی بعد که یکی از شاگردان “وزیری” صدای بانو “روح انگیز” را کشف کرد، نیاز اوليه او به صداهای سازگار برآورده شد. “عبد العلی” اگرچه در تارنوازی نیز پیشرفت کرد و به قولِ استادِ فقید “خالقی” سازش رنگ ساز استاد را داشته ولی نیازِ مبرمِ مدرسه موسیقی به خواننده، زمان و توان او را در راه آوازخوانی به کار گرفت. تا پیش از پرورده شدن “عبدالعلی”، “علینقی وزیری” آفریده های آوازی خود را شخصاً می خواند. او صدایی پخته در مايه باریتون داشت و چند سالی در برلن به فراگیری آوازخوانی پرداخته بود. ولی پای “عبدالعلی” که به میان آمد، “وزیری” این کار را بر عهده او گذاشت.
“خالقی” بر این باور بود که هیچ صدایی، حتی صدای خود استاد، نمی توانست به خوبی صدای “عبدالعلی” با اجرای آثار نوآورانه سازگاری نشان دهد. شنوندگانی که صدای او را می پسندیدند، بهتر می توانستند با آهنگ های نوآورانه ی “وزیری” کنار بیایند. در میان این آهنگ ها، تعدادی، با اجرای “عبدالعلی” با استقبال بسیار روبه رو شد. از جمله «خریدار تو» بر روی شعری از سعدی، «گوشه نشین» و «نیمه شب» بر روی غزلیاتی از حافظ و «غمگین» در پیوند با شعری از رودکی.
با برکناری “کلنل وزیری” از ریاستِ هنرستان موسیقی، “عبدالعلی وزیری” از نظر هنری آواره شد. شش سالی از ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ کارهایی غیر از موسیقی انجام داد. دوسالی در بانک سپه، دوسالی دیگر در بانک ملی و دو سه سالی را نیز در بنگاه راه آهن دولتی، مشغول به کار شد و سرانجام در سال ۱۳۲۰ با بازگشت وزیری به هنرستان، “عبدالعلی” نیز به پایگاه مألوف خود بازگشت ولی این دوره نیز چندان به درازا نپایید. نکته ی دیگر در زندگی هنری “عبدالعلی وزیری” همکاری او از سال ۱۳۲۲ با رادیو ایران است تا آغاز برنامه گلها، آنگونه که آرشیوِ برنامه نشان می دهد او نخستین خواننده مردی است که در اولین برنامه گلها در نوروز سال ۱۳۳۵ آواز خوانده است.
شادروان خالقى در کتاب سرگذشت موسیقی ایران صداى عبدالعلى وزیرى را بسیار ستوده و گفته است: صوت هدیه اى است، خداداد و عبدالعلی هم از بندگان طرف توجه و مهر خداوند بوده است. با تعلیمات استادانه کلنل وزیرى صدایش لطف خاصى پیدا کرد که براى خواندن آهنگ هایى که به سبک موسیقى وزیرى ساخته شده باشد منحصر به فرد است. تاکنون هیچ خواننده اى نتوانسته است آهنگ هاى مشکل کلنل را به خوبى او بخواند.
عبدالعلى آهنگهاى کلنل را خوب میفهمید و چون از آغاز کار خوانندگى با استاد مانوس بود و روش خواندن خود او را هم دیده بود و تحت تعلیم مستقیم او بود، به سبک کلنل علاقمند و دلبسته شد و بهتر از دیگران توانست از عهده خواندن ساخته هاى او برآید. عبدالعلى با صداى مطبوع گرمى که داشت، بزودى بر رونق کار ارکستر مدرسه موسیقى افزود.
شنوندگانى که صداى او را مى پسندیدند راحت تر آهنگ هاى نوآورانه کلنل را به دل پذیرفتند. سامان گرفتن کار آوازخوانى سبب شد که عبدالعلى که تار را در سایه قرار داده بود، از نو با پشتکار به سراغ آن برود و علاوه بر تار حتى به نواختن تارباس در ارکستر مدرسه مشغول شود.
مهدی خالدی (زاده ۶ مرداد ۱۲۹۸ تهران – درگذشته ۹ آذرماه ۱۳۶۹) موسیقی دان، آهنگساز و نوازنده اهل ایران بود. مهدی خالدی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران زاده شد. شاید نخستین شانس او در آن بوده که پدرش که خود دستی در سه تار داشت ، از دوستان نزدیک ابوالحسن صبا به شمار میرفت.
پدر، او را در سال ۱۳۱۴ ، در شانزده سالگی، نزد صبا برد و از او خواست که پسر را سه تار بیاموزد. صبا ولی با دیدن انگشتان لاغر و بلند پسر گفته است که ویولن نوازی برای او مناسبتر است. مهدی خالدی به این ترتیب به مدت سه سال نزد صبا ردیفهای سه گانه ویولن را فرا گرفت و به توصیه او در سال ۱۳۱۹ ، سال گشایش رادیو ایران، به آن سازمان پیوست. خالدی تا سالهای پیش از انقلاب، هم از تکنوازان برجسته ویولن در رادیو به شمار میآمد و هم از آهنگسازان خلاق و مبتکر.
نوآوریهایی که خالدی در آفریدههای خود به کار گرفته نه تنها او را، بلکه، “دلکش”، خواننده تازه پای به میدان نهاده را نیز با شتاب به شهرت و محبوبیت رساند.
مهدی خالدی به مدت سه سال نزد صبا ردیفهای سه گانه ویولن را فرا گرفت حاصل همکاری این دو، بیشمار ترانههای برانگیزانندهای است که تفاوتهای بسیار با تصنیفهای قدیمی و شباهتهای چشمگیر با ترانههای امروزی دارد.
سر آغاز شهرت این دو، شاید ترانهای باشد به نام “نشاط” که نام فرزند خالدی نیز هست و با شعری از اسماعیل نواب صفا پیوند خورده است. نواب صفا میگوید: “چون شعر در روزهای پیش از نوروز ساخته شده و با جمله “آمد نوبهار” آغاز میشد و به همین نام نیز شهرت یافته، سی سال تمام در آغاز هر سال نو از رادیو پخش میشده است.”
ریتم نشاطآور و بهارانهای که خالدی برای این ترانه برگزیده، تا آن زمان در موسیقی سنتی ایران سابقه نداشته است. پرویز یاحقی، نظر را از اینها نیز فراتر میبرد و میگوید که در آینده نیز ” اثری به این زیبایی” خلق نخواهد شد.
مهدی خالدی در همان آغاز کار هنری، در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۶ ، دو بار برای ضبط آهنگهای خود بر روی صفحه همراه با هنرمندانی چون جواد بدیع زاده، علی زاهدی، نصرالله زرین پنجه، یوسف کاموسی و کشف بزرگ رادیو، دلکش، به هندوستان سفر کرد. حاصل این سفرها چهل صفحه گرامافون از نواختهها و ترانههای اولیه خالدی است که در واقع نخستین معرف او به عنوان آهنگساز به شمار میرود.
مهدی خالدی در نواختن ویولن سبکی ویژه داشت. در واقع پس از حسین یاحقی و ابوالحسن صبا، سومین سبک شاخص ویولن نوازی ایرانی را پدید آورد که پس از او نیز از سوی دیگران پیروی میشد و هنوز نیز سبک مورد پسند و عمل برخی از نوازندگان است.
در این سبک، آرشه بیش از پنجه مورد توجه قرار میگیرد. ظرافت آرشهکشی در کار خالدی کمنظیر بود. شنونده به سختی میتوانست لحظات تعویض آرشهها و قطع و وصلها را دریابد. او با هرگونه “بندبازی” و “آکروبات”- که در دوره او مد روز نیز شده بود- مخالف بود و میکوشید هماهنگ با کیفیت عرفانی موسیقی ملی، جوهر آرامبخش و اندیشهبرانگیز آن را با ایجاد تعادل میان آرشه و پنجه، به شنونده منتقل سازد.
ترانههای خالدی نیز چون نواختههای او از ابتکار و ویژگی برخوردار است. او برای ترانه (تصنیف)، در اجرای موسیقی ملی اهمیت بسیار قائل بود و به همین جهت جای عرضه آن را گسترش داد. ترتیب قدیمی “پیش درآمد- آواز- چهارمضراب- تصنیف” را به صورت “تصنیف- آواز- چهارمضراب- تصنیف” درآورد. خالدی با این ابتکار، کوشید از ملال ناشی از تکرارهای سنتی بکاهد و توجه نسل جوانتر را نیز به سوی موسیقی ملی بکشاند.
تصنیفهای او بدین ترتیب از پوسته زنگار خورده قدیمی خود به در میآمد، در پیوند با شعرهای تازهتر، حال و هوای امروزی پیدا میکرد و در پوشش سازآراییهای جذاب، با ارکسترهای بزرگ، اجرا میشد.
مهدی خالدی در سال ۱۳۶۳ سکته مغزی کرد و پس از آن پنجههایش دیگر قدرت نواختن را از دست داد. چند سالی بعد سرطان نیز به سراغ او آمد: سرطان حنجره از نوع درمانناپذیر و همان سرانجام او را در نهم آذر ماه سال ۱۳۶۹، در هفتاد و یک سالگی، خاموش ساخت. خاموشی او را، ولی نواختهها و ترانههای بازمانده از او جبران میکنند.
قسمت ها:
• 0:00 آغاز
• 0:11 آغاز گفتگو با دلکش، مهدی خالدی و استاد وزیری
• 0:40 شروع حرفه دلکش
• 2:55 همکاری دلکش با خالدی و اولین برنامه وی
• 6:35 ترانه دلکش با نام به کنارم بنشین شعر از شادروان رهی معیری
• 14:45 توضیحات استاد خالدی منباب شروع کار رادیو و عوامل آن و سپس خوانندگان و هنرمندان و نوازندگان و شروع کار خودشان با رادیو ایران توسط شادروان ابولحسن صبا
• 24:20 اجرای ترانه باده بده سیما بینا شعر از تسلی شیرازی که به گفته استاد خالدی همین چند بیت بیشتر از این شاعر دردسترس نیست
• 29:45 گفتگو با الفت و خواندن غزل ایشان به نام محبت
• 10:09 اجرای ترانه فریاد از این دل فغان که شب ها – کورس سرهنگزاده
• 38:52 پایان
پلی لیست:
گفتگو با زندهیاد سعید هرمزی
مستند زندهیاد ابوالحسن صبا – تلویزیون ملی ایران ۱۳۴۷
آخرین گفتگو با قمرالملوک وزیری با حضور بانو الهه و بانو شمس – رادیو ایران
گفتگو با مرتضی نیداوود
اتاق قدیمی – گفتگو تقی روحانی با مرتضی محجوبی و رهی معیری در سال ۱۳۳۹
شعر:
باده بده كه گویمت من كی ام و چكاره ام
هست ز می سرشت من مستی سرنوشت من
نیست مرا ز بیش و كم غیر دلی رهین غم
شب همه شب به می كشی آخر شب به بیهوشی
رندم و لا ابالی ام باده كشی شعار من
دیر مغان بهشت من حور بهشت یار من
وین دل خسته نیز هم نیست به اختیار من
غم نخورم ز كار كس دل ندهم به یار كس
من به جهان نه یار كس كس به جهان نه یار من
تسلی شیرزای
—————————————
Program: Old Room
Title: Interview with Delkash, Mehdi Khaledi and Abdulali Vaziri
The anniversary of the establishment of Radio Iran and Voice of Iran
Video Duration: 39 Minutes & 05 Secs
An old interview with Delash, Mehdi Khaledi and Abdulali Vaziri at Iran Radio.