غزل شماره ۳۰۷ حزین لاهیجی – ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی » غزلیات »

غزل شماره ۳۰۷ حزین لاهیجی

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد

از آه دردناکی سازم خبر دلت را

روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد

رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت

با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد

شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی

گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد

آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله

در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد

خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا

صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد

پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا

مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد

  1. ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
  2. از آه دردناکی سازم خبر دلت را
  3. رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت
  4. شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
  5. آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
  6. خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
  7. پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا
  • در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
  • روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد
  • با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد
  • گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
  • در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد
  • صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد
  • مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد