لرتا هایراپتیان
اپرت یوسف و زلیخا
- اپرت یوسف و زلیخا
- کمپانی: صفحات کلمبیا
- پیانو: حسین استوار
- شاعر: شاعر: وحشی بافقی
آواز مادموازل لرتا هایراپتیان در اپرت یوسف و زلیخا
اپرت یوسف و زلیخا
قسمت دوم آواز اپرت
صفحات کلمبیا
تاریخ ضبط: ۱۳۱۲
اثر: ترکیب بند – شرح پریشانی
پیانو: حسین استوار (همراه با ویولن)
شاعر: وحشی بافقی
زندهیاد لرتا هایراپتیان تبریزی، هنرپیشه و خواننده ارمنیتبار اهل ایران بود. او یکی از نخستین زنانی بود که در عرصهٔ هنرهای صحنهای ایران به فعالیت پرداخت. وی در کلوپ موزیکال، کمدی اخوان، کمدی ایران، جامعه باربد، گروه نکیسا، کانون ایران جوان، کانون صنعتی، و مجمع تئاترال تهران همراه با چهرههای برجستهٔ تئاتر همکاری کرد. شادروان لرتا از اولین زنانی بود که پا بر صحنه گذاشت آن هم زمانی که اجرا بانوان عادی نبود و از هنرپیشه های مرد برای نقش زن استفاده میکردند. لرتا زمانی که تازه زبان فارسی را کاملا یاد گرفته بود در این اپرت چند اجرا داشت که بسیار محبوب شد که آواز ها بر روی صفحه ضبط شد و از آن زمان گذشت و به عنوان آوازی مستقل نیز در بین مردم محبوب بود.
لرتا را از برخی جهات میتوان با قمرالملوک وزیری خواننده مقایسه کرد. در همین دوران، لرتا مانند قمر حجاب از سر برداشت و به روی صحنه رفت. محمد عاصمی آنچه را که از شرایط آن زمان از زبان لرتا شنیدهاست، بازگو میکند:
«خانم لرتا میگفت که شرایط کار و محیط اجتماعی آن زمان برای زنها به قدری محدود بود که او ناچار چادر سرش میکرد و روی خود را کاملاً میپوشانید و با درشکهٔ کروکی پائین کشیده از خانه به تئاتر میرفت. با این همه او کار خود را چنان ماهرانه انجام میداد که سازمان شیر و خورشید ایران از پاپازیان شکسپیرشناس روس دعوت کرد که به ایران بیاید و با لرتا همکاری کند. نتیجه این همکاری اجرای تئاتر اتلو اثر شکسپیر با شرکت پاپازیان در نقش اتلو و لرتا در نقش دزدمونا بود.»
━━━━━━━━━━━━━━
ویدیوهای مرتبط:
علیخان نایبالسلطنه – دوگاه با رنگ
کلنل علینقی وزیری – ژیمناستیک موزیکال
ایرانالدوله هلن – بیات اصفهان
━━━━━━━━━━━━━━
شرح پریشانی – وحشی بافقی
گزیده:
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بس که دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد؟
━━━━━━━━━━━━━━
آواز مادموازل لرتا هایراپتیان در اپرت یوسف و زلیخا
اپرت یوسف و زلیخا
قسمت دوم آواز اپرت
صفحات کلمبیا
تاریخ ضبط: ۱۳۱۲
اثر: ترکیب بند – شرح پریشانی
پیانو: حسین استوار (همراه با ویولن)
شاعر: وحشی بافقی
زندهیاد لرتا هایراپتیان تبریزی، هنرپیشه و خواننده ارمنیتبار اهل ایران بود. او یکی از نخستین زنانی بود که در عرصهٔ هنرهای صحنهای ایران به فعالیت پرداخت. وی در کلوپ موزیکال، کمدی اخوان، کمدی ایران، جامعه باربد، گروه نکیسا، کانون ایران جوان، کانون صنعتی، و مجمع تئاترال تهران همراه با چهرههای برجستهٔ تئاتر همکاری کرد. شادروان لرتا از اولین زنانی بود که پا بر صحنه گذاشت آن هم زمانی که اجرا بانوان عادی نبود و از هنرپیشه های مرد برای نقش زن استفاده میکردند. لرتا زمانی که تازه زبان فارسی را کاملا یاد گرفته بود در این اپرت چند اجرا داشت که بسیار محبوب شد که آواز ها بر روی صفحه ضبط شد و از آن زمان گذشت و به عنوان آوازی مستقل نیز در بین مردم محبوب بود.
لرتا را از برخی جهات میتوان با قمرالملوک وزیری خواننده مقایسه کرد. در همین دوران، لرتا مانند قمر حجاب از سر برداشت و به روی صحنه رفت. محمد عاصمی آنچه را که از شرایط آن زمان از زبان لرتا شنیدهاست، بازگو میکند:
«خانم لرتا میگفت که شرایط کار و محیط اجتماعی آن زمان برای زنها به قدری محدود بود که او ناچار چادر سرش میکرد و روی خود را کاملاً میپوشانید و با درشکهٔ کروکی پائین کشیده از خانه به تئاتر میرفت. با این همه او کار خود را چنان ماهرانه انجام میداد که سازمان شیر و خورشید ایران از پاپازیان شکسپیرشناس روس دعوت کرد که به ایران بیاید و با لرتا همکاری کند. نتیجه این همکاری اجرای تئاتر اتلو اثر شکسپیر با شرکت پاپازیان در نقش اتلو و لرتا در نقش دزدمونا بود.»
━━━━━━━━━━━━━━
ویدیوهای مرتبط:
علیخان نایبالسلطنه – دوگاه با رنگ
کلنل علینقی وزیری – ژیمناستیک موزیکال
ایرانالدوله هلن – بیات اصفهان
━━━━━━━━━━━━━━
شرح پریشانی – وحشی بافقی
گزیده:
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بس که دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد؟
━━━━━━━━━━━━━━