قطعه شمارهٔ ۱۶۶ پروین اعتصامی – اینکه خاک سیهش بالین است

پروین اعتصامی » مثنویات، تمثیلات و مقطعات

شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام

اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی یاد کنند

دل بی دوست دلی غمگین است

خاک در دیده بسی جان فرساست

سنگ بر سینه بسی سنگین است

بیند این بستر و عبرت گیرد

هر که را چشم حقیقت بین است

هر که باشی و زهر جا برسی

آخرین منزل هستی این است

آدمی هر چه توانگر باشد

چو بدین نقطه رسد مسکین است

اندر آنجا که قضا حمله کند

چاره تسلیم و ادب تمکین است

زادن و کشتن و پنهان کردن

دهر را رسم و ره دیرین است

خرم آن کس که در این محنت‌گاه

خاطری را سبب تسکین است

  1. اینکه خاک سیهش بالین است
  2. گر چه جز تلخی از ایام ندید
  3. صاحب آنهمه گفتار امروز
  4. دوستان به که ز وی یاد کنند
  5. خاک در دیده بسی جان فرساست
  6. بیند این بستر و عبرت گیرد
  7. هر که باشی و زهر جا برسی
  8. آدمی هر چه توانگر باشد
  9. اندر آنجا که قضا حمله کند
  10. زادن و کشتن و پنهان کردن
  11. خرم آن کس که در این محنت‌گاه
  • اختر چرخ ادب پروین است
  • هر چه خواهی سخنش شیرین است
  • سائل فاتحه و یاسین است
  • دل بی دوست دلی غمگین است
  • سنگ بر سینه بسی سنگین است
  • هر که را چشم حقیقت بین است
  • آخرین منزل هستی این است
  • چو بدین نقطه رسد مسکین است
  • چاره تسلیم و ادب تمکین است
  • دهر را رسم و ره دیرین است
  • خاطری را سبب تسکین است